روزنامه نگار
روزنامه نگار

روزنامه نگار

بگذارید صنعت نساجی دوباره نفس بکشد

ما زمانی یکی از قطب‌های نساجی جهان بودیم؛ اما دلارهای نفتی که اغلب بخش‌های مولد اقتصادی کشور را از بین برده است، به صنعت نساجی هم رحمی نکرد و مانند هیولایی کارخانه‌های تولیدی پارچه و نخ را از بین برد. ما به جای این‌که درآمدهای نفتی را صرف تقویت پایه‌های این صنعت مادر کنیم، به واردات گسترده پارچه از چین و ترکیه اختصاص دادیم و نساجی را به اوضاع وخیم کنونی رساندیم.

همه آن چیزی که برای تولید مرغوب‌ترین پارچه‌ها نیاز است، در ایران وجود دارد؛ از نیروی متخصص گرفته تا مواد اولیه و ماشین‌های پیشرفته. ولی چیزی که برای رقابت با دیگر کشورها از آن محروم هستیم، عقلانیت است. وقتی بهره‌وری در تولید پائین آمد ما به عقلانیت بی‌توجه بودیم، وقتی درآمدهای نفتی به‌شدت افزایش یافت، آن را صرف واردات نخ و پارچه‌هایی کردیم که در ایران در حال تولید بود. این مسئله یعنی ما بازهم عقلانیت را فراموش کرده بودیم.

بگذارید بخش تولید و به‌ویژه صنعت نساجی دوباره نفس بکشد و آن هزاران نفری را که اخراج کرده است دوباره به سرکار بازگرداند. دولت اگر دلسوز تولید است باید، در نظام مالیاتی خود تجدیدنظر کند و فشارها را کاهش دهد. ایران در شاخص قیمت تولیدکننده یا PPI جایگاه خوبی ندارد؛ این یعنی قیمت تمام‌شده کالاها بالا است؛ بنابراین دولت باید این مسئله را حل کند و کمک کند بهره‌وری در صنعت نساجی افزایش یابد. فعالان صنعت نساجی قطعاً چیز زیادی از دولت نمی‌خواهند. همین‌که اندکی از فشارهای مالیاتی کاسته شود و واردات بی‌رویه پارچه و نخ کنترل شوند برای آن‌ها کافی است.


منبع: روزنامه زاینده رود

۱۵ فروردین ۱۳۹۷

مارکس چه گفت که برآشفتید؟!

امروز چهاردهم مارس، سالگرد درگذشت اندیشمند بزرگ «کارل هاینریش مارکس» است. همو که سرمایه‌اش را در اتاق مطالعه هر اقتصاددانی اعم از چپ و راست می‌توان پیدا کرد؛ هرچند بعید می‌دانم راست‌های افراطی که طوطی‌وار نظریه «دست نامرئی» آدام اسمیت را تکرار می‌کنند حتی نگاهی گذرا به این اثر تاریخی انداخته باشند.

بد نیست برای یک بار هم که شده نگاه دیگری به مارکس داشته باشیم. نگاهی انسانی و از دریچه عقل و نه از روی جو زدگی. مگر مارکس چه گفت که وقتی نامی از او برده می‌شود، رنگ رخسارتان قرمز می‌شود و به نظریه‌های او می‌تازید؟! حرف مارکس این بود که «وظیفه ما نه تفسیر جهان بلکه تغییر آن است.» می‌دانم این جمله به مذاق بورژواهای محافظه‌ کاری که سود مالی خود را در گرو ثبات مناسبات اجتماعی و ساختارهای اقتصادی ناعادلانه می‌بینند، خوش نمی‌آید؛ اما نمایندگان آن‌ها در رسانه‌ها باید حواس‌شان باشد که هنگام قضاوت درباره این اندیشمند بزرگ، منافع اربابان خود را در نتیجه‌گیری دخالت ندهند.

منافع اربابان شما آنجا پای دستگاه‌ها و ماشین‌های خشنی است که کودکان معصوم را قربانی تولید بیشتر و لطافت زنان را در ازای دستمزدی اندک به کالاهای پرسود تبدیل می‌کند. منافع‌تان را در جایی جست‌وجو کنید که انسانیت را زیر پا گذاشتید و برای تحصیل مال بیشتر اخلاق را هم قربانی کردید. منافع‌تان را در سوله‌های سرد و تاریکی جست‌وجو کنید که برای یک پرس غذا، گرسنگان را به بیگاری می‌کشید. من مارکسیست، کمونیست یا سوسیالیست نیستم ولی وقتی شکمِ گنده‌ای را که به فرمان خودرو دو میلیاردی چسبیده می‌بینم، از بوی تعفن سرمایه‌داری سرگیجه می‌گیرم.

بازوی رسانه‌ای این شکم‌گنده‌ها همان به اصطلاح اقتصاددانان طرفدار بازار آزاد هستند که از صبح تا عصر در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها، یکسره در حال مصاحبه، نوشتن یادداشت و تحلیل درباره ارز تک‌نرخی، ارز شناور و قیمت واقعی ارز هستند و تلاش می‌کنند برای اربابان خود در پوشش اقتصاددان از دولت امتیاز بگیرند.

مارکس خواهان دنیای بهتری برای همه بود؛ دنیایی که کرامت انسانی در آن حفظ شود و کسی بر کسی برتری نداشته باشد. اگر برخی حکومت‌ها با ادعاهای کمونیستی به کشور خود گند زدند، مقصر آن مارکس نیست. من مارکس را نه در عمل پیروان او بلکه در کتاب سرمایه جست‌وجو می‌کنم. حتی خود هاینریش مارکس زمانی از رفتار عجیب و تندروی مریدانش سرخورده شد؛ پس چه لزومی دارد مارکس را در ترازوی ندانم‌کاری‌های پیروانش بسنجید؟

ایستگاه انتظار!

دست سرد روزگار حالا این پژمردگان زیبا را به پرت‌ترین نقطه شهر اصفهان پرتاب کرده؛ جایی که رخوت سراسر فضایش را پر کرده است. آنجا ثانیه‌ها در اتاق‌های تاریکِ زنان سالخورده کُند می‌گذشت و پیرمردانی که زمانی برای خودشان برو بیایی داشتند و کوچه‌ها و خیابان‌های محله و شهر زیر گام‌های محکم‌شان می‌لرزید، چقدر نرم و آهسته قدم برمی‌داشتند. روزگار با آدم‌ها چه می‌کند... ما هرگز اندوه و عمق تنهایی آن‌ها را درک نخواهیم کرد.

«خانه سالمندان»، «آسایشگاه سالمندان» یا هر کوفت زهرمار دیگری عبارت‌هایی هستند برای تلطیف فضای برزخ گونه‌ای که مثل ایستگاه انتظار است؛ انتظاری برای پایان...

خیلی باید بی‌معرفت باشی که مادرت را در ساختمانی سرد و بی‌روح وسط بیابان‌ها به حال خودش رها کنی؛ کسی که هیچ‌گاه حاضر نشد تو را حتی یک‌لحظه از خودش دور کند. پدرت را به یاد می‌آوری؟ او که در خوشی و ناخوشی سرکار می‌رفت تا تو بهتر زندگی کنی. حالا که به قیمت پینه بستن دست‌هایش، دست چپ و راستت را می‌شناسی، خیلی باید سنگدل باشی که او را تا دم در برزخ (آسایشگاه) بیاوری و بعد خودت فرار را برقرار کنی! فرار از چه؟ از پلید بودنت؟

آن معلم دوره ابتدایی را بگو... او دیگر چرا؟! او که بهترین سال‌های عمرش را صرف تربیت و آموزش کودکانی کرده که قرار بود شرایط بهتری را برای جامعه رقم بزنند. حالا اما جامعه‌ای بی‌رحم را نظاره‌گر است که پدر و مادر سالخورده را یک‌چیز اضافه می‌داند. انگار تر و خشک در این جهنم باهم می‌سوزند.


عکس: سامان خوش پیمان

عدالت برای زنان؛ توسعه برای ایران


ایران از جمله کشورهایی محسوب می‌شود که بین سنت و مدرنیته گیر کرده است. مردمان این سرزمین گاهی به مظاهر مدرنیَت چنگ می‌زنند و گاهی هم به سنت‌های خود بازمی‌گردند. ما باید در یک نقطه، تکلیف خودمان را روشن کنیم. آیا می‌خواهیم درجا بزنیم و از روزگار عقب بی‌افتیم یا یک کشور مدرن و مترقی که عدالت در آن حرف نخست را می‌زند، باشیم.
ما ظرفیت‌های مادی و معنوی فراوانی در اختیار داریم و به‌عنوان یک کشور مسلمان می‌توانیم با استفاده از سرمایه‌های انسانی خود، تبدیل به یک الگو برای سایر ملل منطقه باشیم؛ اما ما بخشی از سرمایه‌های خود را تلف کرده‌ایم و به بسیاری از سرمایه‌های خود بی‌اعتنا بوده‌ایم. این اتلاف سرمایه و بی‌اعتنایی به بخش دیگری از سرمایه‌ها تبدیل به مانع بزرگی برای رشد اقتصاد کشور و جلوگیری از بالفعل شدن استعدادها و مهارت‌ها شده است.
طی دهه‌های اخیر بسیاری از زنان توانمند را که از سرمایه‌های این کشور به‌حساب می‌آیند، نادیده گرفته‌ایم و از اثرات مثبتی که آن‌ها می‌توانند در اقتصاد داشته باشند بی‌بهره بوده‌ایم. این در حالیست که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به‌خوبی زمینه قانونی را برای حضور آن‌ها در اجتماع و اقتصاد فراهم کرده است و مانعی از این جهت وجود ندارد. هرچند که اوضاع برای جامعه زنان ایرانی بهتر از گذشته شده است، اگر خواهان توسعه و ترقی ایران هستیم، باید به نیم دیگر جمعیت کشور هم حق بدهیم که در کنار مردان به نقش‌آفرینی بپردازند و در رشد اقتصادی سهم داشته باشند.
ایران یک کشور 80 میلیونی است و همسایه ما ترکیه هم تقریبا همین جمعیت را دارد؛ نگاه کنید به تولید ناخالص داخلی آن‌ها و مقایسه کنید با تولید ناخالص داخلی ایران. GDP آن‌ها دو برابر GDP ما است؛ آیا نادیده گرفتن نیمی از جمعیت ایران یکی از دلایل مهم این عقب‌ماندگی نیست؟
با این حال نباید به مسئله نقش کم‌رنگ زنان در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و... یک بُعدی نگاه کرد. زنان نیز باید بیشتر از این مطالبه گر باشند و بدانند که برای حضور در سیاست، اقتصاد و اجتماع علاوه بر تحصیلات، نیاز به «توانمند شدن» دارند. زنان و دختران ایرانی باید این مسئله را نیز درک کنند که «هم‌زمان نمی‌توان هم امتیازات زن شرقی را داشت و هم از امتیازات زن غربی استفاده کرد!»

مقاله‌ای را با عنوان «توسعه را به زنان بسپارید» در هشت صفحه برای «دومین همایش ملی جایگاه زنان در کارآفرینی و توسعه پایدار» نوشته‌ام که در ادامه می‌توانید دانلود و مطالعه کنید.


فایل PDF مقاله «توسعه را به زنان بسپارید»
دانلود فایل با لینک مستقیم

بودجه مخفی شهرداری اصفهان

این گزارش با اندکی تغییر در تیتر و متن در روزنامه همشهری اصفهان چاپ شده است 


شهرداری می‌گوید بودجه 97 اصفهان با دو هزار نفر - ساعت کار کارشناسی تنظیم شده و از دقت بالایی برخوردار است. این بودجه سه هزار میلیارد تومانی که گفته می‌شود توسعه و تقویت ناوگان حمل‌ونقل عمومی، کاهش مشکلات زیست‌محیطی و توسعه گردشگری با مشارکت بخش خصوصی را در اولویت قرار داده است، هنوز متن کاملش منتشر نشده و به جز چند ردیف کم‌اهمیت آن، رسانه‌ها از جزئیات مهم آن بی‌اطلاع هستند.



بودجه شهرداری‌ها اگر دارای اهمیت بیشتری از بودجه کل کشور نباشند، بی‌گمان کم‌اهمیت‌تر از آن‌ هم نیستند. بر کسی پوشیده نیست که فعالیت‌های شهرداری در ارتباط تنگاتنگ با زندگی روزمره شهروندان است و هرچه برنامه‌ریزی‌های این نهاد مردمی، مبتنی بر صداقت، شفافیت و خواست شهروندان باشد، موفق‌تر خواهد بود. اساساً یکی از دلایل بودجه‌ریزی، شفافیت در انجام فعالیت‌ها و تخصیص‌هاست؛ بنابراین مخفی نگاه‌داشتن عملیاتی‌ترین برنامه شهرداری، ماهیت بودجه‌ریزی را زیر سؤال می‌برد.

اولویت‌های بودجه

بودجه سال 1397 شهرداری اصفهان اول بهمن به شورای اسلامی شهر ارائه‌شده و به گفته سخنگوی این شورا ردیف‌های اصلی آن بررسی نهایی شده و آماده هستند. مهدی مقدری چندی پیش با حضور در برنامه تلویزیونی «اینجا اصفهان» به تشریح برخی از اولویت‌های شهرداری در بودجه پرداخت و مهم‌ترین اولویت‌های در نظر گرفته‌شده برای سال آینده را کاهش آلایندگی‌ها، توسعه فضای سبز، توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی، بهبود زیرساخت‌های گردشگری و تغییر رویکرد در برنامه‌های فرهنگی عنوان کرد. اعلام این اولویت‌های مهم بودجه اگرچه گام مثبتی از سوی شورای شهر اصفهان برای تنویر افکار عمومی محسوب می‌شود، قطعاً ردیف‌ها و جزئیات بسیار مهم‌تری نیز مانند هزینه‌های جاری، عمرانی و... در بودجه شهرداری اصفهان وجود دارند که هنوز رسانه‌ها و مردم از آن‌ها بی‌خبرند.

انتشار بودجه بعد از تصویب!

شاید یکی از دلایل محافظه‌کاری شورای شهر و عدم انتشار برنامه دخل‌وخرج شهرداری اصفهان، تاثیر منفی جنجال‌هایی است که بر سر بودجه 97 کل کشور به وجود آمد. چندی پیش برخی ردیف‌های بودجه کشور مورد انتقاد تند مردم در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت و مجلس شورای اسلامی نیز دست به اصلاحاتی هرچند اندک در این ردیف‌ها زد. عضو شورای شهر اصفهان به «همشهری» می‌گوید: «بودجه 97 اصفهان در کمیسیون‌های مرتبط، بررسی و چکش‌کاری شده و اعضای کمیسیون‌ها با توجه به خواست مردم و سیاست‌های شورای پنجم، لایحه بودجه را مورد اصلاح قرار داده‌اند؛ بنابراین در آخرین هفته بهمن این لایحه تصویب خواهد شد.»

پورمحمد شریعتی نیا درباره دلیل انتشار نیافتن متن کامل بودجه شهرداری نیز می‌گوید: «لایحه بودجه قبل از آمدن به صحن شورا باید در کمیسیون‌ها کاملاً مورد بررسی قرار بگیرد و هنگامی‌که به نتیجه و تصویب رسید به آگاهی مردم خواهیم رساند.» استدلال این عضو کمیسیون اقتصادی شورای شهر اصفهان در حالی است که جلوگیری از انتشار لایحه بودجه قبل از تصویب، شورای شهر را از نقد بررسی کارشناسان و رسانه‌ها محروم می‌کند و در نتیجه، نقایص و کاستی‌های آن پنهان می‌ماند. اما شریعتی نیا با اذعان بر اینکه لازم است بودجه قبل از تصویب در اختیار رسانه‌ها قرار بگیرد، بر شفافیت شورای شهر اصفهان تأکید و تصریح می‌کند: «بنا داریم متن کامل بودجه را پس از تصویب در اختیار مردم قرار دهیم تا هیچ ابهامی برای هیچ شهروندی درباره درآمد و هزینه‌ها به وجود نیاید. ان‌شاءالله پس از مطرح‌شدن بودجه در صحن شورا، رسانه‌ها، شهروندان، اهل خرد و کسانی که به سرنوشت شهرشان علاقه دارند، در جریان قرار خواهند گرفت.»

لگد به اعتماد شهروندان

سیاست شورای اسلامی شهر اصفهان در ارتباط با مخفی نگاه‌داشتن بودجه شهرداری در حالی است که ماهیت این نهاد نظارتی همراهی با مردم و اجرا کردن خواست آن‌ها در قالب تدوین و تنظیم قوانین است. عبدالله، رضایی، جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل شهری با تأکید بر اینکه منتشر نشدن متن لایحه بودجه، به عدم شفافیت‌ها در جامعه دامن می‌زند، می‌افزاید: «ارتباط مردم با شهرداری و شورای شهر بر مبنای اعتماد و اطمینان بنا شده است و اگر این ارتباط آسیب ببیند، قطعاً به ضرر هر دو طرف خواهد بود.» وی می‌گوید: شهرداری‌ها همواره ادعا دارند فعالیت‌هایشان در اتاق شیشه‌ای انجام می‌شود؛ اما رویکرد شهرداری اصفهان در ارتباط با بودجه، خلاف این موضوع است.

رضایی با تأکید بر اینکه اعضای شورای شهر اصفهان باید به وعده‌های خود توجه داشته باشند و آن‌ها را فراموش نکنند، ادامه می‌دهد: «منتشر شدن متن کامل بودجه می‌تواند به مثابه یک ابزار برای کنترل انتظارهای شهروندان باشد؛ به‌بیان‌دیگر مردم وقتی در جریان محدودیت منابع و درآمدهای شهرداری قرار بگیرند، طبیعتاً انتظارات خود را با در نظر گرفتن محدودیت‌های بودجه تعدیل خواهند کرد؛ بنابراین فکر می‌کنم در جریان گذاشتن مردم از امور مرتبط با دخل‌وخرج‌ها به نفع خود شهرداری است.»

گذشته از همه تفسیرها درباره این مسئله، انتشار متن بودجه 97 شهرداری اصفهان و اطلاع‌رسانی جزئیات کامل آن می‌توانست نخستین آزمون برای شورایی باشد که اعضای آن با وعده‌های اصلاح‌طلبانه رأی مردم را به دست آورده‌اند. اگرچه شورای پنجم و شهردار جدید در این آزمون رد شدند، این فرصت همچنان برای آن‌ها وجود دارد که در آینده، اعتماد کامل اصفهانی‌ها را برای مدیریت بهتر شهر جلب کنند.


مجتبی نیک اقبال   1396/11/29

دلارهای نفتی را تبعید کنید


ایران از سال 1287 به نفت دست‌ یافت و داستان پرماجرای طلای سیاه برای ما از همین‌جا آغاز شد. در دوره حکومت پیشین به ویژه در سال‌های دهه 50 خورشیدی، تولید نفت به اوج خود در آن دوره رسید. شاه ایران نیز در این دهه، سرمست از بازار داغ صادرات نفت، تا توانست این مایع گرانبها را استخراج کرد و به فروش رساند. بگذریم از اینکه دلارهای حاصل از این صادرات، کشور را با بحرانی بزرگ و اقتصاد ایران را برای نخستین‌بار با «بیماری هلندی» روبرو کرد.

 پس از انقلاب اسلامی نیز نفت به عنوان مهم‌ترین عامل درآمدزایی محسوب شد و دولت‌ها تکیه زیادی بر آن داشتند؛ به‌گونه‌یی که بودجه سالانه کشور بر مدار درآمدهای نفتی تنظیم و حساب ویژه‌یی روی آن باز می‌شد. اکنون حدود 39 سال از انقلاب می‌گذرد و در این سال‌ها صدها میلیارد دلار درآمد حاصل از نفت نصیب کشور شده است؛ به‌گونه‌یی که فقط در دوران هشت‌ساله ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، حدود 750 میلیارد دلار نفت فروخته شد. این درآمدها نه‌تنها تاثیری در رشد اقتصادی و توسعه کشور نداشته‌اند، بلکه به‌مثابه یک مانع بزرگ در مسیر پیشرفت اقتصادی ایران بروز یافتند. البته نفت به‌خودی‌خود یک نعمت بزرگ خدادادی است که ما هیچگاه قدر آن را ندانسته‌ایم. دولت‌ها نباید با سرزنش کردن این نعمت الهی، ناتوانی خود را در رسیدن به توسعه پایدار پنهان کنند. 

متاسفانه برخی اقتصاددانان ایرانی نیز نفت را بلای جان کشور می‌دانند و بر این باورند اگر این مایع گران‌بها وجود نمی‌داشت، اقتصاد ایران پیشرفت می‌کرد و سطح کیفی حکومت‌داری و زندگی مردم ارتقا می‌یافت؛ اگر گمان کنیم نفت عامل عقب‌ماندگی کشور بوده است، قطعا اسیر تحلیل‌های سطحی اقتصاددانانی شده‌ایم که هیچگاه نگفته‌اند مساله اصلی «ناتوانی حکومت در مدیریت درآمدهای نفتی به نفع کشور» بوده است که کشور را به سمت رکود، عدم رشد اقتصادی و توسعه‌نیافتگی برده است. آنها همواره در مقاله‌ها و مصاحبه‌های خود گفته‌اند ای‌کاش نفت در کشور ما وجود نداشت و ایران اسیر اقتصاد تک‌محصولی نبود؛ اما هیچگاه نگفته‌اند ای‌کاش دولت‌ها مدیریت درآمدهای نفتی را یاد بگیرند. ازآنجاکه استخراج نفت در ایران نسبت به دیگر کشورهای نفت‌خیز، هزینه چندانی ندارد، سهل‌الوصول‌ترین درآمد محسوب می‌شود؛ ازاین‌رو اقتصاد کشور نیز تبدیل به اقتصادی تک‌محصولی شده و زمینه‌یی را به وجود آورده است تا کارآفرینی و رشد صنعت در این کشور جایگاهی نداشته باشد. تکیه بیش‌ازاندازه به نفت و نبود برنامه برای مدیریت درآمدهای حاصل از آن، نه‌تنها صنعت و تولید را به مرز سقوط رسانده است، در تنگناهای مالی همچون دوره‌هایی که در آن قیمت نفت کاهش می‌یابد، تمام بخش‌های اقتصادی غافلگیر می‌شوند.

 اما راهکار حل این مشکلات چیست؟ چگونه می‌توان از درآمدهای هنگفت نفت دل کند و هم‌زمان از آن بهره کافی برد؛ قطعا «نروژ»، این کشور مرفه در جهان، می‌تواند نمونه بسیار خوب و بارز برای این مساله باشد. این کشور نیز آزمون‌وخطاهای بسیاری در زمینه مدیریت نفت پشت سر گذاشته است. نروژ در سال 1972 نیز به‌قدری دلارهای نفتی را وارد اقتصاد خود کرد که ارزش پایه پولی این کشور افزایش یافت و قیمت محصولات صادراتی آن بسیار گران شد. در نتیجه تولید و صنعت این کشور از رونق افتاد و عده زیادی کار خود را از دست دادند. این اتفاقات ناگوار برای نروژ باعث شد مسوولان این کشور حوزه اسکاندیناوی در سیاست‌های خود تجدیدنظر کنند. در ابتدا دولت تصمیم گرفت سونامی درآمدهای نفتی را با پرداخت یارانه مهار کند؛ اما در ادامه راه ورود دلارهای نفتی را به اقتصاد خود سد کرد.



سال 1995 دولت نروژ در ادامه تغییر سیاست‌های اقتصادی خود، تصمیم گرفت صندوق ذخیره درآمدهای نفتی را ایجاد و همه درآمد حاصل از فروش نفت را در آن نگهداری کند. بر اساس قانون، دولت نروژ سالانه فقط مجاز به استفاده از 4 درصد درآمدهای نفتی است. در حال حاضر میزان ذخیره این صندوق حدود 890 میلیارد دلار است. بخش زیادی از این ذخیره، در پروژه‌های سودآور خارجی سرمایه‌گذاری می‌شود تا این کشور بار دیگر به بیماری هلندی دچار نشود؛ کاری که هیچگاه در کشورهای حوزه خلیج‌فارس به‌ویژه ایران انجام نشده است.

البته انتظار نمی‌رود دولت ایران به یک‌باره از همه درآمدهای نفتی صرف‌نظر و در دیگر کشورها سرمایه‌گذاری کند؛ چراکه دولت هیچ منبع درآمد مطمئنی ندارد و نظام مالیاتی ایران نیز آنچنان که باید، پاسخگوی هزینه‌ها نیست؛ اما بهتر است هر ساله بخشی از درآمدهای نفتی در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری شود تا با سود حاصل از آن (که مقدار آن‌هم قطعا اندک نخواهد بود) قسمت مهمی از هزینه‌های جاری و عمرانی کشور تامین شود. باید گفتمان «نفت بلای جان اقتصاد ایران» را کنار گذاشت و به‌جای آن بر «مدیریت درآمدهای نفتی به نفع مردم و کشور» تاکید کرد. خصومت اقتصاددانان با نفت تاکنون هیچ حاصلی نداشته است. این خصومت همواره در حالی مطرح شده است که اقتصاددانان ایرانی هیچگاه راهکاری عملی به دولتمردان پیشنهاد نکرده‌اند. باید تاکید کرد دلارهای نفتی فی‌نفسه ضرری ندارند؛ اما باید مراقب بود که این سرمایه‌ها در کجا و چگونه هزینه می‌شوند. نروژ مراقب بود و دلارهای نفتی خود را به تبعید فرستاد تا خود را از «دره ابلیس» نجات دهد. بر اساس رتبه‌بندی «موسسه لگاتوم» آنها با یک نظام مالیاتی شفاف و عادلانه اکنون پس از نیوزیلند، دومین کشور مرفه دنیا هستند. ما نیز باید از نروژ درس بگیریم و دلارهای نفتی را به تبعید بفرستیم و سود حاصل از آن را در بخش‌های صنعت، معدن، گردشگری و... هزینه کنیم. فقط با تقویت این بخش‌ها هستند که سطح رفاه مردم ارتقا پیدا می‌کند. دلارهای نفتی خوب هستند؛ اما سیاست‌های دولت‌ تعیین می‌کند که اثر آن در اقتصاد کشور چگونه باشد.


مجتبی نیک اقبال    1396/11/14

منبع: روزنامه تعادل

توسعه بدون حضور خبرنگاران؟/ انتقادی از محسن رنانی

با تفکرات محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان کم‌وبیش آشنا هستم. او حقیقتاً تنها چهره علمی در ایران است که تقریباً همه وقتش را برای پیشبرد تفکر توسعه گذاشته است؛ اما اخیراً مطلبی در کانال تلگرامی او بسیار متعجبم کرد. او در این مطلب از برگزاری سلسله نشست‌هایی تحت عنوان «گفت‌وگوهای توسعه» در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس خبر داده و ابراز امیدواری کرده است در بلندمدت این گفتارها به «گفتمانی نو از توسعه ایران» بینجامد.

در بخش دیگری از این مطلب که جای تأمل فراوانی دارد، آمده است «این نشست‌ها به‌ صورت غیرعمومی و بدون حضور خبرنگاران و... برگزار می‌شود تا گفت‌وگوها بتواند در فضایی آرام و علمی پیش برود.» از این نوشته، این‌طور استنباط می‌شود که خبرنگاران «عنصر ناآرامی» هستند و حضور آن‌ها برای پوشش خبری این نشست‌ها، «فضای علمی» آن را مخدوش می‌کند.

استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان توضیح نداده‌اند که قرار است چگونه حاصل این نشست‌ها به «گفتمانی نو از توسعه ایران» تبدیل شود، درحالی‌که نقش خبرنگاران را نادیده گرفته است. اصولاً هر موضوع یا مبحثی اگر قرار است به گفتمان یا دستگاه بینشی جامعه تبدیل شود، راهی جز دست به دامن رسانه شدن ندارد؛ گفتمان توسعه ملی نیز از این قاعده خارج نیست. علاوه بر این، توسعه ملی نیاز به «تفکر توسعه‌یافته» دارد؛ تفکری که باور داشته باشد رسانه‌ها عامل ثبات و آگاهی جامعه و خبرنگاران نیز عنصر وحدت و آرامش هستند.

استاد محترم دانشگاه اصفهان، داشتن ذهنیت منفی از رسانه‌ها و گریختن از خبرنگارانی که قطعاً بخش زیادی از شهرت خود را مدیون آن‌ها هستید نه‌تنها مسیر توسعه ملی را ناهموار می‌کند و سبب اختلال در گفتمان مدنظر شما می‌شود، بلکه اساساً توسعه‌خواهی شما را نیز زیر سؤال خواهد برد. انتظار می‌رود در دیدگاه خود درباره خبرنگاران تجدید نظر کنید؛ چراکه اگر آن‌ها نبودند، اکنون شما در بی‌نام و نشان‌ترین کلاس‌های درس دانشکده اقتصاد اصفهان در حال آموزش منحنی عرضه و تقاضا بودید.