چطور میتوان انتظار داشت توافقی که به زودی به دست یک جمهوریخواه دیگر پاره خواهد شد، معجزه سیاسی-اقتصادی برای ایران به همراه داشته باشد. در حالی که غربیها با علم به اینکه عمر توافق هستهایِ جدید کوتاه است و صرفا در پی تزریق نفت ایران به بازار هستند تا قیمتها اندکی کاهش یابد، در ایران مردم گمان میکنند قرار است روزگار بر وفق مرادشان شود.
چیزی که میان ایران و قدرتهای غربی امضا خواهد شد هفتاد تا هشتاد میلیارد دلار پول مسدودشدهٔ ایران در کشورهای خارجی را آزاد میکند و مشکلات بانکی مانند سوئیفت و صادرات نفت را موقتا برطرف خواهد کرد. همه اینها نهایتا مشکلات «دولت» را حل خواهد کرد؛ به عبارت دیگر، دولت برای بستن بودجه سال آینده با چالشهای کمتری مواجه خواهد شد ولی مردم کماکان با همان تورم دو رقمی و بالا چهل درصد روبرو خواهند بود.
احیای آنچه «برجام» خوانده میشود، ریسکهای اقتصادی را برای سرمایهگذاران خارجی از بین نمیبرد. سادهترش این است که کمپانیهایی مانند شل، اکسان موبیل، بیپی، پژو و مرسک مطلعاند که با چرخش خودکار رئیسجمهوری بعدی آمریکا این توافق دوباره دود میشود و به هوا میرود؛ بنابراین، چرا باید سرمایههای میلیارد دلاری خود را به خطر بیندازند؟
از طرف دیگر، بهبود اقتصاد ورشکسته کشوری مانند ایران مستلزم سرمایهگذاری مستقیم خارجی آن هم حداقل سالانه پنجاه میلیارد دلار است؛ اما شرکتها و بنگاههای خارجی هرگز جایی نمیروند که تنشهای ژئوپلیتیک وجود دارد. اقتصاددانان میگویند «سرمایه ترسو است» و جایی نمیرود که بیثباتی سیاسی وجود داشته باشد.
برجامی که البته هنوز هم احیایش در هالهای از ابهام قرار دارد، اگر هم امضا شود، مانند مه صبحگاهی با اولین پرتو آفتاب از بین خواهد رفت. تا انتخابات نوامبر و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا یک چشم به هم زدنی فاصله داریم. بهتر است مردم روی این توافق حساب ویژهای باز نکنند؛ البته روی صحبت من با نوکیسههایِ زادهٔ تورم و بیثباتی که مترصد موقعیتی مناسب برای خرید یا فروش دلار و کاسبی در اوضاع بیثبات ایران هستند، نیست. آنها تکلیف زیست مشمئزکننده اقتصادیشان مشخص است.