روزنامه نگار
روزنامه نگار

روزنامه نگار

جدال اقتصاد با سیاست در سال ۱۳۹۶

۱۳۹۶، سالی است که سیاست بیش‌ترین تاثیر را بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت. از سوی دیگر به احتمال زیاد بر شکاف طبقاتی افزوده می‌شود؛ اما طبقه بورژوا از موقعیت‌ها استفاده کامل را خواهد کرد. رکود اقتصادی البته اندکی کاهش می یابد و نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان قد می‌کشد. ایران در سال ۹۶ تشنه  تر از گذشته چشم به راه سرمایه‌گذاران خارجی خواهد بود؛ اما سرمایه‌گذار به کشوری می‌رود که ریسک پائین‌تری داشته باشد. راستی به نظر شما برای چنین سالی باید کدام اسم یا شعار را انتخاب کرد؟

زندان تورم تک رقمی روحانی


دولت روحانی با چنگ و دندان از تورم تک رقمی محافظت می‌کند و حق هم دارد چون دو ماهی بیشتر به انتخابات نمانده است. می خواهد از این دستاورد اقتصادی به‌عنوان یک برگ برنده در این رقابت استفاده کند؛ برگ برنده‌ای که با روزمرگی عوام در ارتباط است و رایج‌ترین اصطلاح اقتصادی در بین طبقات محروم جامعه محسوب می‌شود. توده‌های مردم تورم را معادل گرانی می‌پندارند و حال که دولت توانسته است افسار گرانی را به دست گیرد، آن‌را یک امتیاز ویژه برای تضمین ادامه حیات خود تعبییر می‌کند؛ البته نباید فراموش کنیم که دلیل اصلی کاهش تورم مربوط به کاهش تقاضاست. اگرچه دولت روحانی و «شخص آقای ضد تورم»در کنترل این بلای خانمان‌سوز نقش پررنگی داشتند، کاهش قدرت خرید مردم در دولت بی‌انضباط قبلی و به تبع آن کاهش تقاضا، افزایش سطح عمومی قیمت‌ها را  کنترل کرد و تورم تک رقمی را به بار آورد. احتمال می‌دهم هنگامی‌که هواداران حسن روحانی این یادداشت را می‌خوانند بر اندازه رگ گردنشان افزوده شود و بگویند رئیس‌جمهور ما پس از 40 یا 50 سال تورم را تک رقمی کرده و این دستاورد ویژه‌ایست که فقط با تلاش دولت به دست آمده؛ اما چه اهمیتی دارد!؟ اگر من هوادار رئیس دولت یازدهم بودم، هیچ‌گاه به این موضوع افتخار نمی‌کردم؛ چراکه اکنون آمارها نشان می‌دهند میلیون‌ها جوان به دلیل رکود اقتصادی بیکار هستند. اغلب واحدهای صنعتی کوچک و بزرگ تعطیل یا ورشکسته شده‌اند. تعداد زیادی از آن‌ها با ظرفیت اندکی فعالیت می کنند. انبارها مملو از کالاهای تولیدشده است و مردم حتی برای خرید شب عید آهی در بساط ندارند. مجموع این شرایط مانند حصاریست که ایرانیان را برای مدتی نامعلوم زندانی کرده و توان فعالیت اقتصادی را از آنها گرفته است. پس اصرار به تورم تک رقمی به چه قیمتی؟ بله، این‌جا «زندان تورم تک رقمی روحانی» است.

توسعه در تنگنای نظام آموزش و خانواده

مجتبی نیک اقبال: تحقق توسعه در یک کشور بیشتر از هر چیز در گرو کارکردهای صحیح نظام آموزشی و نظام خانواده است؛ اما در ایران نظام خانواده همواره (حداقل طی ۵۰ سال گذشته) تحت شعاع چالش های اقتصادی و فرهنگی بوده و نتوانسته آنطور که باید افرادی را تربیت کند که زمینه ساز توسعه کشور باشند. این در حالی است که نظام آموزشی ایران نیز به دلیل غلبه نگاه صرفا اقتصادی - صنعتی به آن، از کارکردهای اصلی خود که تعلیم و تربیت است دور افتاده. وجود این معضل در حالی است که نظام آموزشی (از ابتدایی تا دانشگاه) کمترین هماهنگی را با نظام خانواده دارد؛ چراکه نظام سیاسی ایران صرفا مکانیزم های آموزشی ای را که هیچگونه قرابتی با چارچوب های فرهنگی - اجتماعی ایرانیان ندارد از کشورهای توسعه یافته اقتباس کرده ولی به ابعاد «تربیت و پرورش» به ویژه در دوران ابتدایی هیچگونه توجهی نکرده است. شورای انقلاب فرهنگی نیز در اوایل انقلاب تنها با نگرش دینی به مسائل آموزشی نگاه و آن را اصلاح کرد اما دستگاه آموزشی کشور هیچگاه با ذره بین جامعه شناسان مورد بررسی و اصلاح قرار نگرفت. معضل دیگری که در دو دهه اخیر گریبان کشور را گرفته، تبدیل شدن مدارک دانشگاهی به یک «ارزش» است؛ این یعنی افرادی که باید زمینه ساز توسعه کشور باشند، تحت تاثیر ارزش ها و باورهای درست یا غلط جامعه، صرفا با هدف کسب مدارک به دانشگاه می روند. البته باید توجه داشت که رفتن به دانشگاه و گرفتن مدرک به هر قیمتی، تفاوت عمیقی با تحصیل در دانشگاه و دریافت مدرک متناسب با آگاهی و میزان دانش افراد دارد.

چند ثانیه انتقاد از خودروسازان

مجتبی نیک اقبال: وقتی چراغ راهنمایی رنگ قرمز به خود گرفتشد، پایم را آن‌قدر روی پدال ترمز فشار دادم تا اینکه به‌سختی ماشینم متوقف شد؛ البته نصف ماشین روی، خطوط عابر پیاده را اشغال کرد بود و یکی از عابران چنان چپ‌چپ به من و لاستیک‌های ماشینم نگاه کرد که نه‌فقط من، بلکه لِنت‌های ترمز ماشین هم از کرده خود پشیمان و از خجالت آب شدیم. نگاهی به آیینه عقب انداختم و دیدیم خودرویی شاسی‌بلند و سفید که در کشور دوست و برادر (کره جنوبی) تولیدشده با سرعت زیاد در حال نزدیک شدن است. به خودم گفتم یا خدا! این خودرو نمی‌تواند خودش را کنترل کند و چراغ‌قرمز را حتماً رد می‌کند؛ اما در کمال ناباوری دقیقاً پشت خطوط ایستاد و من هم که چند ماهی از تعویض لنت‌های ماشینم نمی‌گذرد، شدیداً به ترمزهای این خودرو حسادت کردم. همین اتفاق کوچک باعث شد به فکر عمیقی فرو بروم. ثانیه‌شمار چراغ راهنمایی به‌کندی در حال شمارش معکوس بود و قبل از اینکه رنگ چراغ عوض شود به محصول لوکس کشور دوست و برادر خیره شدم و از خودم پرسیدم چطور شد مردم کشوری که زمانی آرزوی سوارشدن بر پیکان‌های ما را داشتند حالا خودروهای خوش آب و رنگی را می‌سازند که ما آرزوی نشستن پشت فرمان آن را داریم. در همین حین یادم آمد لگنی را که سوار شده‌ام زمانی همین کشور دوست و برادر سازنده‌اش بوده و خط تولیدش را به ما انداخته است! چند روز پیش در خبرها دیدم مدیرعامل کارخانه همین خودرویی را که سوار بر آن هستم گفته بود علت ادامه تولید ارابه مرگ، استقبال گسترده مردم است! قطعاً به حتم در کره هم استقبال از این خودرو -البته از نوع باکیفیتشبا کیفیتش- زیاد بوده اما آیا بازهم به تولید آن ادامه دادند؟! نگاهی به ثانیه‌شمار چراغ انداختم و ازآنجایی‌که چند ثانیه فرصت داشتم بازهم در قالب مونولوگ به انتقاد از اوضاع خودروهای ملی ادامه دادم. یاد کمپین تحریم خودرو افتادم؛ یادش بخیر هدف این کمپینِ مردمی اعتراض به کیفیت پایین و قیمت‌های غیرمعقولانه خودروهای داخلی بود؛ اما چون به‌هیچ‌وجه حق با مردم نبود، به «ضدانقلاب!»چه چیزها که متهم نشدند.! اصلاً چه معنی دارد خودروهای نازنینِ ملی در انبارهای جاده مخصوص خاک بخورند؟! بگذریم، وقتی مظلومیت دو خودروساز بزرگ ثابت شد دولت محترم با تخصیص سخاوتمندانه تسهیلات، چنان رونق را به بازار خودروسازان مظلوم و غریب بازگرداند که سران همان کمپین تحریم، فلاسک چای و قندان را با خود به‌صفبه صف خرید بردند و شام و صبحانه را در همان صف طویل صرف کردند. در همین فکرها بودم که سرم را برگرداندم بالا آوردم و دیدم چراغ سبز شده و خودروی لاکچری کشور دوست گازش را گرفته و رفته است اما خودروی من هنوز متوقف مانده؛ البته این خودرو خیلی وقت است که متوقف‌شده ولی خودمان این موضوع را قبول نداریم. من هم به فاصله بسیار زیادی از خودرو کشور دوست و برادر شروع به حرکت کردم. 


منبع: روزنامه اصفهان امروز

سقوط کامل صنعت اصفهان نزدیک است

مجتبی نیک اقبال: دولت کنونی، کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش را مهم ترین مشکل بنگاه های اقتصادی تشخیص داده است و برای حل این مشکل، کارگروه رونق تولید را مامور بررسی مشکلات این بنگاه ها کرده است. این کارگروه با شناسایی واحدهای صنعتی، تولیدی و خدماتی ای که با مشکلات مالی و رکود دست و پنجه نرم می کنند، تسهیلاتی را در اختیار آنها قرار می دهد تا به چرخه تولید بازگردند. این در حالی است که بر اساس صحبت های معاون اول رئیس جمهور تا کنون 14 هزار 359 میلیارد تومان تا هفته نخست بهمن به 11 هزار 410 واحد تولیدی پرداخت شده است که در این بین سهم استان اصفهان از یک هزار میلیارد تومان است. از این سهم پیش بینی شده برای اصفهان، تا کنون 800 میلیارد تومان به 734 واحد صنعتی پرداخت شده است و ما بقی نیز پس از بررسی های لازم، به صاحبان صنایعی که در سایت «بهین یاب» ثبت نام کرده اند، پرداخت می شود. حمایت های مالی دولت از واحدهای صنعتی و تولیدی راکد در حالی انجام می شود که تنها مشکل این واحدها نقدینگی یا سرمایه در گردش نیست، بلکه یکی از مشکلات می تواند این موضوع باشد. اما از آنجایی که نقدینگی می تواند به مثابه یک مُسکن عمل و در کوتاه مدت میزان اشتغال موجود در بنگاه ها را حفظ کند، بهترین راهکار در کوتاه مدت برای دولت محسوب می شود. هم اکنون اغلب واحدهای مستقر در شهرک ها و نواحی صنعتی اصفهان با انبوهی از کالای تولید شده روبرو هستند که نه تنها بازاری برای فروش آنها وجود ندارند، بلکه با مشکل فضا برای انبار این کالاها روبرو هستند؛ کالاهایی که به دلیل هزینه تمام شده بالا، توان رقابت را در بازار ندارند و روی دست صاحبانش مانده است. از سوی دیگر آمارهای صادرات استان اصفهان نیز نسبت به سال های گذشته چندان امیدوارکننده نیستند و به دلیل ناتوانی تولیدکنندگان و تجار اصفهانی در امر صادرات، نمی توان در آینده ای نزدیک جایگاه مناسبی را برای اصفهان در امر صادرات متصور شد. این ناتوانی دلایل متعددی دارد که از جمله آن می توان به تورم انباشته از سال های قبل و بالا بودن هزینه های تولید داخلی نسبت به تولید خارجی اشاره کرد. امروزه علاوه بر واحدهایی که از طریق طرح رونق تولید اقدام به دریافت تسهیلات بانکی کرده اند، بسیاری از واحدهای تولیدی و صنعتی دیگر اصفهان از سال های گذشته به بانک ها بدهکار هستند و با جرایم هنگفتی مواجه شده اند. این بدهی ها در حالی است که تقاضایی برای محصولات تولید شده وجود ندارد؛ اما روز به روز به میزان هزینه های ثابت و جرایم دیرکرد بدهی های بنگاه ها افزوده می شود. این چرخه آنقدر تکرار شده و می شود تا سرانجام صنعت استان اصفهان به بن بست برسد. در آن هنگام مسئولان متوجه خواهند شد که مُسکن نقدینگی چه بلایی بر سر صنعت اصفهان آورده است. تزریق نقدینگی آسان ترین کاری است که دولت انجام می دهد؛ این منابع در اختیار هرکسی گذاشته شود به راحتی می تواند آن را تقسیم کند؛ اما هنر در این است که ریشه مشکلات صنعت به شکل کارشناسی شده مشخص و بررسی شوند، نه اینکه برای ایجاد شغل در کوتاه مدت، بنگاه ها را تا خرخره بدهکار بانک ها کنند. کاملا واضح است که صاحبان واحدهای تولیدی برای جبران هزینه های ثابت و بدهی های قبلی نیاز به نقدینگی دارند و هرقدر به آنها پول تعارف شود از دریافت آن پرهیز نمی کنند. مسئولان وزارت صنعت باید به چند پرسش پاسخ دهند: واحدهای صنعتی چگونه باید صدها میلیارد تومان تسهیلاتی را که دریافت کرده اند، بازگردانند؟ اگر قرار است با این تسهیلات به تولید خود بیفزایند، این تولیدات قرار است کجا به فروش برسند تا طلب بانک ها پرداخت شود. اگر بازاری برای فروش وجود دارد پس چرا تولیداتی که از ماه ها و حتی سال ها قبل انبار شده اند به فروش نمی روند؟ با وضعیت کنونی تصور می شود صنعت اصفهان در چاهی افتاده است که خودش به کمک وزارت صنعت، بانک ها، اداره دارایی، بیمه و... روز به روز بر عمق آن می افزایند. با ادامه این روند در آینده ای نزدیک با هزاران بنگاه تولیدی کاملا ورشکسته روبرو خواهیم شد که تنها راه پیش رویش فروش دارایی های خود برای پرداخت بخشی از طلب بانک ها است.


منبع: روزنامه اصفهان امروز