مجتبی نیک اقبال: هیچکس فکر نمیکرد که اصفهان با آن همه عظمت و شکوه، به این روز بیفتد. اصفهانی که زایندهرودش آنقدر آب داشت که کسی جرئت نزدیک شدن به آن را نداشت، صنعت و معدنش نهتنها در کشور که در دنیا زبانزد بود. کشاورزیاش آذوقه و نیازهای خود و دیگر استانها را تامین میکرد، صنایعدستیاش دنیا را تسخیر کرده بود و جهانگردان از زیبایی هنرش انگشتبهدهان بودند. شاید برخی بگویند مظلومنمایی است؛ اما باید گفت اصفهان در هیچ زمینهای حالش خوب نیست. اصفهان در کمایی فرورفته است که روزبهروز عمیقتر میشود. پایتخت دودمان صفویه که دیگر، شکوه و جلالش را تنها لابهلای کتابهای تاریخ میتوان یافت، امروز با صدها مشکل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روبروست. گویی این استان دندهعقب گرفته و چنین شتابان پس رفت میکند که هیچکس نمیتواند ترمز آن را بکشد. امروزه جمعیت زیادی در این شهر زندگی میکند که تعداد بسیاری از آن را فارغالتحصیلان دانشگاهها تشکیل میدهند. عده زیادی به دلیل رکود صنایع و واحدهای تولیدی بیکار شدهاند و نرخ بیکاری این استان را 2.7 درصد از متوسط بیکاری کشوری بالاتر بردهاند. اصفهان رکورددار سرطان در کشور است و بیماری «اماس» سالانه هزینههای زیادی را روی دست مردم و نظام سلامت کشور میگذارد. برای آلودگی هوا و ریزگردهای شرق اصفهان که مردم هر روز آن را تنفس میکنند نیز مسئولان تاکنون نتوانستهاند کاری کنند. بله اصفهان بیمار است؛ اما در مجامع و محافل سیاسی میگویند این استان برخوردار است. شاید تیتر یکِ چند روز پیش این روزنامه، پاسخ این ادعا را داده باشد. «اصفهان رها شده در کویر خشک برخورداری» تیتر گزارشی بود که اصفهان را نهتنها برخوردار نمیدانست که مهجور و رها شده معرفی میکرد. بااینحال وقت نالیدن از اوضاع نابسامان اصفهان نیست؛ باید کاری کرد. مسئولان استان باید قبل از اینکه اصفهان در کما جان بدهد، در تصمیمگیریهای خود تجدیدنظر کنند و با تغییر دیدگاه خود به فکر بهبود شرایط باشند. در درجه نخست بهتر است صنایع اصفهان را از ورشکستگی نجات داد. اگر چنین امر مهمی محقق شود، بیتردید از جمعیت بیکار اصفهان کاسته خواهد شد. کاستن از فشارهای مالیاتی یا به قول رئیس اتاق بازرگانی اصفهان «عفو مالیاتی» در شرایط کنونی میتواند راهکار مناسبی برای احیای صنایع باشد. البته از بخشودگی جرایم سنگین بانکها نیز نباید گذشت؛ چراکه در چند سال گذشته تعداد زیادی از واحدهای اقتصادی، تسهیلاتی را از بانکها دریافت کردهاند که از بازگرداندن آن به دلیل شرایط بد مالی ناتوان هستند و همین موضوع باعث جریمه آنها شده است. همچنین تدوین یک برنامه منسجم و عملیاتی برای احیای زایندهرود، مهار ریزگزدها و حفظ منابع طبیعی استان از دیگر اولویتهای استان محسوب میشود که توجه به آن از نان شب هم واجبتر است. توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی از جمله مسئله طلاق که سالبهسال آمار آن در اصفهان افزایش مییابد و به تعداد زنان سرپرست خانوار میافزاید، نیز حائز اهمیت است. در ابتدای این یادداشت به جمعیت بزرگ فارغالتحصیلان اصفهان اشاره شد؛ معلوم نیست که مسئولان استان بهویژه شخص استاندار چه برنامهای برای حل این معضل دارد، اما کاملا روشن است که تا چند سال دیگر این جمعیت رشد بیشتری مییابد. با توجه به اینکه اغلب قریب بهاتفاق فارغالتحصیلان جوان هستند، این جمعیت نیاز به شغل و دیگر امکاناتی دارد که لازمه تامین آن، برنامهریزی در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی است. قطعا با صنعت و معدن ورشکسته و واحدهای اقتصادی بیمار و سنتی نمیتوان شغلی برای این جمعیت متصور شد؛ لذا قبل از اینکه دیر شود باید کاری کرد. در بحث کشاورزی نیز باید تجدیدنظر شود؛ در حال حاضر اغلب اهالی شرق استان اصفهان تخصصی جز کشاورزی ندارند. ادامه حیات شغل آنها کاملا وابسته به آب است، پس باید فکری به حال این جمعیت کرد. کار دشواری نیست؛ راهکارش این است که تعادلی بین مصرف آب در بخشهای صنایع، شرب و کشاورزی به وجود آوریم. همچنین باید با برداشت غیرمجاز آب در بالادست رودخانه برخورد شود و چاههای غیرقانونی و قانونی نیز بسته شوند. اما مهمترین مسئله برای نجات اصفهان از وضع کنونی (که ریشه اغلب مشکلات در آن دیده میشود) کنار رفتن مدیران بیتدبیری است که نهتنها دستاوردهای 37 سال گذشته انقلاب را در استان به باد دادهاند که اکنون چنان به صندلیهای گرم خود تکیه دادهاند که گویی با چسبدوقلو این صندلیها را تصاحب کردهاند. البته از زحمات برخی مسئولان که دلسوزانه فعالیت میکنند نباید گذشت؛ اما مدیر محترم، اصفهان بیمار است، اگر کاری از دستت ساخته نیست با یک خداحافظی اصفهانیها را خوشحال کن. هرچند که بعید میدانم...
دولتمردان ایرانی تحقق توسعه کشور را در گرو ورود تکنولوژی، احداث راه، جاده و آسمان خراش، افزایش تعداد دانشگاه ها و دانشجویان، توسعه صنایع و... می دانند؛ بله درست است؛ برای رسیدن به توسعه، همه این موارد به علاوه موارد مهم دیگر لازم است. اما مهم ترین عنصر در راه رسیدن به توسعه یک کشور «فکر توسعه یافته» است. ۳۷ سال از انقلاب اسلامی می گذرد و در طی این مدت، صدها میلیارد دلار درآمد نفتی، گازی، معدنی و... به دست آورده ایم؛ اما حاصل آن چه شد؟ به تعداد فارغ التحصیلان و مهندسان ایرانی نگاه کنید و توجهی هم به نیروی کار جوان کشور داشته باشید؛ مگر نه اینکه منابع انسانی و انباشت سرمایه از لازمه های توسعه است؟ پس چرا کشور ما هنوز به معنای واقعی این واژه دست نیافته است؟ ما در پنجاه سال گذشته همه ابزارهای لازم را برای توسعه داشته ایم، به جز فکر توسعه یافته؛ کشور ما نیاز به افرادی دارد که تفکر توسعه ای داشته باشند. محمدرضا شاه تا حدودی چنین بود؛ اما یک جای کار او می لنگید؛ بله او تنها توسعه مادی را در دستور کارش قرار داد و هیچگاه به توسعه فرهنگی نیندیشید. با این حال با روند کنونی امید زیادی به «قرار گرفتن در مسیر توسعه» دارم. البته این توسعه برای مدتی عوارضی هم دارد که بلای جانمان خواهد شد. مدت آن را نمی دانم؛ بستگی به ظرفیت مردم دارد.
امروز با چشمم دیدم و با تمام وجودم احساس کردم که رسانه های اصفهان، چاپلوس ترین و بزدل ترین هستند. پس مضحک ترین موضوع این هست که اساسا اسم این ابزارهای چاپلوسی را رسانه بگذاریم.
یکی از بزرگ ترین معضل هایی که در کشور ما (ایران) وجود دارد و بسیار هم کهنه و ریشه دار است، بروکراسی یا کاغذ بازی اداریست که وقتِ مردم بیچاره را هدر می دهد. شاید شما هم تجربه پاسکاری بین اتاق های یک اداره یا سازمان را داشته باشید یا بدتر از آن شاید ده ها بار بین چند سازمان و نهاد شوت! شده باشید. این موضوع نشان دهنده تفکر عقب مانده و دیوانسالاری پیچیده و ناکارآمد در یک کشور است. به نظر من کاغذ بازی و پاسکاری شدن ارباب رجوع در یک اداره یا بین اداره های مختلف، تبلور بی نظیر «جهان سومی» بودن است.
مجتبی نیک اقبال: تئوری «اصفهان برخوردار است» یکی از مباحث داغ چند سال اخیر بین مسئولان اصفهان بوده و تبدیل به چالشی بین آنها و مسئولان کشوری شده است. اغلب مسئولان کشوری و مسئولان استانهای دیگر، اصفهان را استانی توسعهیافته و صنعتی میدانند که میتواند از پس مشکلاتش برآید و نباید از منابع مادی و معنوی کشور استفاده کند. برخی نیز میگویند اگر اصفهان صنعتیترین استان کشور است و بیش از 9 هزار واحد صنعتی را در خود جایداده دیگر چه نیازی به کمک دولت، مجلس و... دارد. اما مسئولان و مدیران اصفهان، این صحبتها را بیانصافی میدانند و بر این باورند که اصفهان چوب واژه برخورداری را میخورد. آخرین موضعگیری مسئولان اصفهانی در رابطه با این موضوع بازمیگردد به سخنرانی تند و انتقادی رئیس اتاق بازرگانی که اخیرا در مقابل معاون وزیر صنعت گفت: «50 درصد فارغالتحصیلان و همچنین از هر پنج خانوار یک نفر بیکار هستند. تنها 30 درصد زنان این شهر شاغل هستند. اغلب کارخانهها حقوق کارگران خود را نمی توانند پرداخت کنند؛ اما از توسعه حرف میزنند.» عبدالوهاب سهلآبادی، اوضاع نامناسب این روزهای اصفهان را در این سخنرانی بهیادماندنی جایی توصیف کرد که صراحتا گفت: «به استاندار سنندج گفتم شما توسعه را در چه میبینید؛ در سرطان، اماس، افسردگی و طلاق. توسعه را در این میبینید که 8 هزار کارخانه با بیش از یکمیلیون کارگر داریم اما همهاش گرفتاری. توسعه را در این میبینید که فولاد مبارکه سرمایهگذاریاش را در یزد و چهارمحال میکند اما کوچکترین امتیازی برای استان نمیگیرد؛ توسعه این است؟ اگر هم بگوییم، میگویند حل میشود.»
نتوانستهاند از حق اصفهان دفاع کنند
اصفهان در چهارراهی کشور قرار دارد؛ چهار راهی که پر از فرصتهای بیشمار است. از گردشگری گرفته تا صنعت، معدن، تولید و صادرات. اما بیکفایتی برخی مسئولان استان در استفاده نکردن از این فرصتها باعث عقبماندگی اصفهان شده است. بی توجهی وزارتخانه ها و بی مسئولیتی عده ای در استان سبب شده تا اوضاع نصف جهان بیش از گذشته نامساعد باشد. فرصت سوزی در صنعت، نخستین گناه مسئولان استان است. صنعتی که با مالیاتهای سنگین، قوانین کمرشکن و بروکراسیهای اداری، به مرز نابودی رسیده است. طبق آمارهای رسمی هماکنون 30 درصد واحدهای صنعتی اصفهان تعطیل و حدود 40 درصد نیمه فعال هستند. این معضل بی سابقه باعث شده است تا اصفهان یکی از بیکارترین استانها شناخته شود. بر اساس آمارهایی که اخیرا از سوی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان منتشر شد، نرخ بیکاری اصفهان 2.7 درصد از میانگین نرخ بیکاری کشور بالاتر است. این میتواند پاسخی درخور به کسانی باشد که اصفهان را برخوردار میدانند. بله، اصفهان برخلاف باورهای نادرست و حسادت آمیز مسئولان دیگر استانها برخوردار نیست؛ چراکه مدیران این استان در فرصت سوزی و فراری دادن سرمایهگذاران سنگ تمام گذاشتهاند و هیچگاه در مجامع و نهادهای کشوری آنطور که باید نتوانستهاند از حق اصفهان دفاع کنند. این روزها اوضاع اقتصادی اصفهان بهقدری پیچیده شده است که نه مسئولان نسخهای برای درمان آن دارند و نه اقتصاددانان مطرح آن که صرفا ژست روشنفکری میگیرند، میتوانند راهکاری عملی و اجرایی ارائه دهند.
این شهر دیگر نصف جهان نیست
در بین همه این مسائل و مباحثی که پیرامون توسعهیافتگی و برخورداری اصفهان مطرح میشود، مهمترین سوالی که باید به آن توجه کرد این است که، تعبیر مدعیان از واژه «برخورداری» چیست. اگر برخورداری به معنای کشاورزی اصفهان است، باید گفت چند سالیست به دلیل ناکارآمدی مدیران در زمینه تخصیص آب زایندهرود، کشاورزی اصفهان از پای درآمده و کشاورزانش نیز به فقر مزمن دچار شدهاند. اگر منظور از برخورداری، صنایع اصفهان است که نیازی به شرححال آن نیست. اگر نسبت دادن واژه برخورداری به اصفهان به دلیل بودجه عمرانی آن است که باید گفت بودجه عمرانی 300 میلیارد تومانی اصفهان در سال 1395 در مقایسه با بودجه عمرانی 2 هزار میلیارد تومانی تهران رقم خندهداری است. اگر هم مقصود مدعیان، گردشگری اصفهان باشد، باید تاکید کرد که این شهر دیگر نصف جهان نیست و در تامین اندک نیازمندیهای خود در زمینه گردشگری از جمله فرودگاه استاندارد، امکانات رفاهی، حملونقل و هتل، درمانده است. ازاینرو از آن دسته افرادی که فریاد میزنند اصفهان داراست باید پرسید که دارایی و برخورداری چه مفهومی دارد؟
اصفهان فقط هتل عباسی نیست
بر اساس گ فتههای مسئولان، اصفهان بیشترین مالیات را در کشور پرداخت میکند؛ اما بهتناسب میزان مالیاتهای پرداختی، خدمات دریافت نمیکند. دراینبین برخی نمایندگان دیگر استانها هرگونه امتیازی را که در مجلس شورای اسلامی به نفع اصفهان باشد بیعدالتی میدانند و با برچسب «اصفهان برخوردار است» و باید به دیگر شهرها و استانها کمک کرد، مانع توجه به اصفهان میشوند. این رفتارها در حالی صورت میگیرد که اصفهان با بیکاری، فقر، آمار بالای طلاق، افزایش سن ازدواج و تعطیلی واحدهای صنعتی روبروست و مهمتر از همه با رکود اقتصادی دستوپنجه نرم میکند. اگر همه این شاخصها با دیگر استانها مقایسه شود، میتوان پی برد که اصفهان نهتنها برخوردار نیست، بلکه در چند سال اخیر نسبت به سایر نقاط کشور از لحاظ بودجه و امکانات زیرساختی عقبمانده است. این روزها اصفهان بیشازپیش به توجه مادی و معنوی نیاز دارد و باید فکری به حال صورتهای مردمی کرد که با سیلی آن را سرخ نگهداشتهاند. باید به مسئولانی که به استان سفر میکنند گوشزد کرد که همه اصفهان هتل عباسی، چهارباغ، سیوسهپل و محله جلفا نیست؛ اصفهان زینبیه، رهنان، مارچین، لمجیر، جویآباد و حصه هم دارد. کافیست مسئولان کشوری برای یکبار هم که شده گشتی در این مناطق بزنند تا چهره فقر، توسعهنیافتگی و محرومیت را با چشم خود ببینند و به این باور برسند که اصفهان در کویر خشکی که نام آن را «برخورداری» گذاشتهاند، با لبانی تشنه رها شده است.
منبع: روزنامه اصفهان امروز
18 مهر 1395
من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم
و ندایی که به من میگوید :
گر چه شب تاریک است
دل قوی دار
سحر نزدیک است
«حمید مصدق»