مجتبی نیک اقبال: به تازگی مرکز آمار نتیجه آخرین اطلاعات و بررسی های خود را درباره بیکاری منتشر کرد. نکته تازه ای در آمار وجود نداشت؛ باز هم اصفهان یکی از بالاترین نرخ های بیکاری کشور را به دست آورد. مقایسه بیکاری تابستان امسال نسبت به تابستان 1394 در اصفهان نشان می دهد که این استان با افزایش 1/4 درصدی بیکاری مواجه شده است. البته از این موضوع نباید گذشت که قبل از اصفهان، استان های چهارمحال و بختیاری و کرمانشاه دارای رتبه های اول و دوم هستند؛ یعنی بیکاری تابستان در این استان ها به ترتیب 3/20 و 8/19 درصد بوده است. هرچند اوضاع بیکاری در این دو استان بسیار نامناسب به نظر می رسد، با توجه به اینکه اصفهان از صنایع بزرگی برخوردار است و عنوان صنعتی ترین استان کشور را در اختیار دارد، جای تامل است که چنین نرخ بیکاری برای آن به ثبت رسیده است. البته با نگاهی به اوضاع رقت بار بنگاه های اقتصادی و تولیدی های استان اصفهان که هم اکنون سایه شوم رکود بر آن ها سنگینی می کند تا حدودی می توان با این نرخ بیکاری کنار آمد؛ اما این موضوع دلیل خوبی برای توجیه کامل نرخ بیکاری 4/17 درصدی در اصفهان نیست. موج بیکاری در اصفهان در حالی است که جمعیت انبوهی از جوانان این استان دانشجو یا فارغ التحصیل رشته های مختلف دانشگاهی هستند. فارغ التحصیلانی که تا مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا تحصیل کرده اند و اکنون بهترین شغل ها با حقوق های آنچنانی را حق طبیعی خود می دانند. در حال حاضر استان اصفهان یکی از استان هایی است که بیشترین دانشگاه ها را در خود دارد و سالانه دانشجویان زیادی در مقاطع مختلف از آنها فارغ التحصیل می شوند. برخی از این فارغ التحصیلان توانمندی های فراوانی دارند و می توانند از توانایی های خود در جهت رشد و توسعه اقتصادی استان اصفهان و کشور استفاده کنند؛ اما اغلب آنها با وجود شغل های فراوان، فقط نرخ بیکاری را افزایش داده اند. بر اساس آمارها اکنون 65 درصد از دختران و 40 درصد از پسران تحصیل کرده بیکار هستند؛ باید پرسید آیا واقعا برای این درصد انبوه از جمعیت تحصیل کرده، هیچ شغلی در کشور وجود ندارد؟! کاملا منطقی است اگر نرخ بیکاری 9/12 درصد کشور را به گردن رکود و نابسامانی اقتصادی بیندازیم؛ اما این نابسامانی با دست روی دست گذاشتن و نگاه کردن، هیچ گاه حل نخواهد شد. جامعه ما سال ها به انتظار رفع تحریم ها نشست تا به واسطه آن بتواند از دشواری های اقتصادی رهایی پیدا کند ولی در عمل، رفع تحریم ها این انتظار جامعه را برآورده نکرد. به عبارتی دیگر اغلب ما همواره در انتظار این هستیم که دستی نامرئی یا مرئی از راه برسد و اوضاع اقتصادمان را روبراه کند؛ اما این تک تک اعضای جامعه هستند که باید دست به دست هم دهند و در حوزه فعالیت خود بهترین باشند و تلاش بیشتری کنند تا چرخ اقتصاد کشور به گردش در بیاید. فارغ التحصیلان کشور به ویژه استان اصفهان نیز باید دست از زیاده خواهی بردارند و در پیشبرد اقتصاد کشور مشارکت کنند. در غیر این صورت دست روی دست گذاشتن و بی تاثیر بودن در چرخه تولید، خدمات و GDP، عملی نیست که کشور را به سمت توسعه اقتصادی هدایت کند. چه بخواهیم و چه نخواهیم امروزه بخش زیادی از نرخ بیکاری ای را که مرکز آمار اعلام می کند، به دلیل تنبلی و توقع بالای عده ای است که خود را تافته جدا بافته از جامعه کارگری و فعالان می دانند؛ از این رو به نظر من اگر معضل مدرک گرایی در جامعه حل شود و جوانان، «تکنسینِ توانمند» بار بیایند و نه «دانشمند ناتوان»، نه تنها توقعات بیجا کاهش خواهند یافت، بلکه نرخ بیکاری کشور نیز تک رقمی خواهد شد. البته تحقق این امر نیاز به تجدید نظر در نظام آموزشی کشور دارد. زمانی دانشجویان توانمند و کم توقع تربیت خواهند شد که نخست نگرش جامعه تغییر کند و دوم دانشگاه ها سیستم آموزشی خود را تغییر دهند.
منبع: روزنامه اصفهان امروز
شاید بتوان گفت تا همین یک دهه اخیر اغلب تولیدات ایرانی بی کیفیت بودند. خریداران نیز دل خوشی از محصولات داخلی نداشتند. از سوی دیگر اغلب تولیدکنندگان ایرانی بدون آینده نگری در فعالیت خود، دست به تولید کالاهای بی کیفیتی می زدند که جز خسارت به مصرف کننده و آینده کاری شان نتیجه دیگری به بار نمی آورد. این مسئله چرخه ای را به وجود آورده بود که سال ها تولید کنندگان و مصرف کنندگان در آن گرفتار بودند و آن چرخه چیزی نبود جز بی اعتمادی مصرف کننده به تولید کننده و بی احترامی تولیدکننده به مصرف کننده. در عصر حاضر، مشتری هنگامی که کالایی با کیفیت و با قیمتِ مناسب خریداری می کند، احساس ارزشمند بودن در او شکل می گیرد و ضمن اینکه اعتماد عمیقی بین او و فروشنده یا تولیدکننده به وجود می آید، احساس می کند که شخصیت او محترم شمرده شده است. شاید رعایت همین چند نکته ساده است که برخی برندها جهانی شدند و جهان را به تسخیر خود در آورده اند. امروزه مردم فراتر از تامین نیازشان در خرید، به دنبال خرید احترام هستند و این موضوع تولیدکننده را مجاب می کند در تولیدش و فروشنده را مجاب می کند در رفتارش تجدید نظر کند.
دیروز 19 آبان 1395 خورشیدی حدود ساعت 11؛ 9 نوامبر 2016 میلادی، «دونالد ترامپ» به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. در حالی که همه گمان می کردند پیروزی هیلاری کلینتون قطعی است؛ اما شمارش آرای ایالت «پنسیلوانیا» و پیروزی ترامپ مانند آب سردی بر پیکره فمنیست های مرد ستیز بود. به جهان پس از باراک اوباما و به دنیای «ترامپیسم اقتصادی» خوش آمدید! اینجا جهان بدون دموکرات های احمق است.
طرفداران مغموم هیلاری کلینتون
فریادی از جنس ترامپ
«مجتبی نیک اقبال»
این روزها در حوزه اقتصاد، واژه «بهرهوری» را بیش از هر زمان دیگری میشنویم. واژهای که اغلب فعالان اقتصادی ایران با آن غریبه هستند. البته این غریبگی سابقه طولانی دارد؛ شاید از حدود 50 سال گذشته به این سو، فعالیتهای صنعتی، معدنی و بهویژه کشاورزی هیچگاه با بهرهوری همراه نبوده است. عدم بهرهوری در ایران -با همه منابع طبیعی و غیرطبیعی موجود- دلایل بسیاری دارد؛ از نبود دانش لازم بگیرید تا تحریم، وجود تجهیزات کهنه و ارزان بودن منابع و اسراف آن. البته در این بین، فرسودگی تجهیزات و ماشین های صنعتی، دلیل عمده بهره وری پائین محسوب می شود. سوال مهم این است که اگر دلیل بهرهوری پائین در ایران، فرسودگی تجهیزات تولید است پس چرا ارادهای برای نوسازی آن وجود نداشته و ندارد؟ شاید در وهله نخست پاسخ دهید که ایران با تحریمهای اقتصادی رروبرو بوده و تحقق این امر امکان نداشته است؛ اما باید گفت پیش از تحریمها نیز دولتها هیچگاه آنطور که باید توجهی به نوسازی صنایع، معادن و کشاورزی نداشتهاند و همین موضوع باعث شده تا بهتدریج قدرت رقابتپذیری تولیدکنندگان و صنعتگران ایرانی در بازارهای داخلی و خارجی کاهش یابد. شاید بیتوجهی به نوسازی صنایع در ایران، ریشه در فرهنگ و دیدگاه ایرانیان داشته باشد؛ بهعبارتدیگر این نگاه در اغلب ما وجود دارد که از هر وسیلهای بدون توجه به عمر مفیدش، تا آنجا که امکان داشته باشد استفاده میکنیم و هیچ توجهی به هزینهها و مضراتی که ایجاد میکند، نداریم؛ جالب است اسم این کار را بهرهوری میگذاریم. امروزه از صنعتگری که در استان اصفهان فعالیت اقتصادی دارد و با استفاده از دستگاهی که 20 یا 30 سال پیش ساخته شده است، به تولید ادامه میدهد، چطور میتوان انتظار داشت بهرهوری را در دستور کارش قرار دهد و محصولات خود را با قیمت رقابتی صادر کند؟ حال اینکه همان دستگاه آنقدر فرسوده است که نهتنها نمیتواند محصول با کیفیت تولید کند، بلکه اتلاف انرژی آن در حد فاجعه است. شاید هزینههای گزاف انرژی و قطعی برق، آب و گاز کارخانهها و تولیدیها چندان بیربط به این موضوع نباشد. با همه این مشکلات، دولت هدفگذاری بلند پروازانه ای در زمینه رشد اقتصادی و افزایش صادرات داشته است؛ باید متذکر شد با تجهیزات فرسوده صنایع، معادن و کشاورزی که هماکنون باید بازیافت شوند، رشد اقتصادی 8 درصد که مد نظر دولت است کاملا غیرممکن یا حداقل قابل تامل! است. تردیدی نیست که بخش عمدهای از رشد اقتصادی کشور وابسته به افزایش صادرات است؛ در این زمینه نیز باید تاکید کرد که با بهرهوری پائین و هزینه بالای تولید (که بخش مهمی از آن به دلیل نبود فناوری روز در کشور است) هدفگذاری دولت برای رسیدن به صادرات 50 میلیارد دلاری در سال جاری نیز خواب شیرینی است که بهزودی پایان مییابد. از سوی دیگر باید این نکته مهم را در نظر داشت که واحدهای صنعتی به دلیل رکود اقتصادی، قدرت مالی چندانی ندارند و در توانایی آنها نیست که ماشینها و دستگاههای فرسوده را کنار بگذارند و تجهیزات خود را نوسازی کنند. ازاینرو نقش دولت و بهویژه «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» در این زمینه بسیار پررنگ است. یکی از مهمترین اقداماتی که دولت میتواند در زمینه نوسازی صنایع داشته باشد، پرداخت «یارانه نوسازی صنایع» است؛ البته سالهاست که دولت این یارانه را پرداخت نمیکند. همچنین ارائه وام ارزانقیمت به صنایع کوچک و متوسط (منحصرا برای نوسازی تجهیزات) راهکار دیگری برای بخشیدن جان تازه به جسم خسته صنعت کشور است. همچنین در بخش معدن نیز که امروزه تشنه تجهیزات مدرن است، باید تصمیمهای جدی گرفته شود؛ چراکه وجود 57 میلیارد تن ظرفیت در این بخش میتواند تکیهگاه مناسبِ دولت برای رسیدن به رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال باشد. بااینحال جای بسی تاسف است که پس از اجرای پنج برنامه توسعه هنوز نسبت به کشورهای حوزه خلیجفارس از صنایع فرسودهای برخورداریم که نهتنها منابع انرژی کشور را هدر میدهند، بلکه با تولیدات بیکیفیت و غیررقابتی، که حاصل دستگاههای کهنه و بیجان است، روزبهروز حضور ایران را در بازارهای بینالمللی کمرنگتر میکند. در پایان باید باز هم گفت که بخش بزرگی از ایجاد بهرهوری در گرو نوسازی تجهیزاتی هستند که سالها پیش باید بازنشسته میشدند. البته از این مهم نگذریم که نوسازی هر چیزی به دیدگاه نو نیاز دارد.
منبع: روزنامه اصفهان امروز