روزنامه نگار
روزنامه نگار

روزنامه نگار

توطئه و دیگر هیچ

شهردار سابق اصفهان (مرتضی سقاییان نژاد) در مراسم افتتاح فاز اول مترو اصفهان شرکت کرده بود و استاندار، شهردار فعلی، رییس شورای شهر و  وزیر کشور تعارفات زیادی با او داشتند که در عکس ها قابل مشاهده است. زمانی وزیر کشور، استاندار، رییس شورای شهر و حسن کامران (نماینده اصفهان) توطئه و شهردار زحمت کش این شهر را برکنار کردند و حالا دلخوش از این کار بی شرمانه...


پ.ن: آیا این تعارفات نشان شرمساری از کاری که با سقاییان نژاد کردند نیست؟!





من همینم که هستم

همینم که میبینی و چیزی برای پنهان کردن ندارم.



همین هستم همین خواهم شد از نو


                                                                          اگر بار دگر دنیا بیایم

من وزیر اقتصاد نیستم!

امروز علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به اصفهان آمده بود  و در «شهرک صنعتی جی» برای افتتاح یک کارخانه چاپ و بسته بندی حضور پیدا کرد. جالب بود! وزیر فرهنگ بعد سخنرانی، بازدید و افتتاح کارخانه داشت می رفت که سوار ماشین بشه اما من توی اون شلوغی و همهمه محافظان، خبرنگاران و بادمجان دور قاب چینان رفتم نزدیکش، درب ماشینش رو محکم گرفتم و نذاشتم ببنده تا پاسخش رو بشنوم. ازش پرسیدم «شما قبلا گفته بودید توسعه فرهنگ نیازمند صنعت چاپ است؛ پس چرا پیگیر حذف مالیات این صنعت نیستید؟» در پاسخ گفت: «قبلا راجع به این موضوع حرف زدم؛ من وزیر اقتصاد نیستم»!


پ ن: آقای وزیر شما که قبلا حرف زدی، بهش عمل هم کردی عایا؟!

به کاری که کردم افتخار می کنم


تو خبرنگار نیستی «بازاریابی!»، پس قمپز در نکن و ادای خبرنگارهای با شرف رو در نیار اگر نشست خبری خسروی وفا ((رئیس دادگستری اصفهان)) هم مثل اغلب نشست های خبری شهرداری رپورتاژ بود و برات پورسانت داشت تا آخر شب هم منتظر آمدنش میموندی و این طور مثل بچه ها قهر نمیکردی. ضمناً یک خانم خبرنگارنما هم در نشست خبری شرکت کرد اما از کارش پشیمان شد و برای خبرنگارای دیگه مظلوم بازی درآورد. باید بگم که هی! دخترجون شهامت داشته باش. من به برگشتنم به اون نشست خبری افتخار می کنم تو هم باید همین کار رو می کردی. بز دلی کافیه. 

 ((از طرف مجتبی نیک اقبال)) برسد به دست خبرنگار نماهای اصفهانی!


روزهای منتهی به پاییز

روزهای تابستانیِ منتهی به پاییز رو خیلی دوست دارم. یه حس خیلی عجیبی تو این روزهاست. نه متوجهی که هوا گرم هست و نه میفهمی که هوا داره سرد میشه! این روزهای شهریور 94 هم داره تمام میشه و به پاییز و مهر نزدیک میشیم و بعد هم که زمستون زیبا میاد. 

من هم که این روزها سخت مشغول کار در روزنامه جام جم هستم. و با رفتن مدیر تحریریه من قراره از فردا (شنبه) من جانشین اون بشم. امیدوارم که از پس این کارمهم و سخت بر بیام. به امید روزهای بهتر برای همه آدم ها.

آرامش و دیگر هیچ...


مثل این نوجوان که تشنه آب است، تشنه آرامشم...


بیایید رسانه را نفروشیم!

حیف از رسانه های اصفهان که در اختیار اشخاص هستند و صاحبان آن برای مبلغ ناچیزی حاضر به قبول رپورتاژ خبری می شوند.عده ای اشخاص متمول با عقل ناقصی که دارند گمان می کنند رسانه ها به اندازه شخصیت حقیرشان کوچک و بی ارزش است، حال این که همین رسانه ها هستند که فرهنگ و همه چیز جامعه را شکل می دهند. حیف از رسانه های اصفهان که در اختیار شهرداری هستند و خبرنگاران رسانه ها جرأت آن را ندارند بگویند بالای چشم شهرداریِ دیکتاتور اصفهان ابرو است! چرا شهرداری اصفهان باید برای چند آگهی و رپورتاژ،  قلم خبرنگاران را خونسا کند؟ چرا تا این حد در برابر کسانی که رسانه ها را می خرند منفعل عمل می کنیم؟ شخصی سفارش رپورتاژ خبری می دهد و در روزنامه، هفته نامه یا خبرگزاری ها درج می شود و اگر حتی یک «و» جا به جا شد، به خودش جرأت توهین به خبرنگار و رسانه را می دهد. «این یک فاجعه نیست؟» بیایید رسانه را نفروشیم! به خصوص به اشخاصی که حقارت از سر و رویشان می بارد.