روزنامه نگار
روزنامه نگار

روزنامه نگار

هنرمندان را ارج نهیم

هنرمندان مبدا آفرینش در جهان مادی هستند. هنگامی که آنان ایده ای را در ذهن شکل می دهند و در صدد خلق و ملموس کردن آن ایده بر می آیند، در واقع ارتباطی فرازمینی بین روح، جسم و جامدات برقرار می کنند. این ارتباط، ابزاریست برای خلق ایده ها که در نهایت منجر به ایجاد هنرهایی غنی و اصیل می شود. اگر تاریخ را ورق بزنیم، می بینیم که هنرمندان در سطر به سطر آن نقشی پر رنگ دارند. به تعبیر دیگر می توان گفت هنرمندان نه تنها تاریخ ساز هستند که خود تاریخ اند. اگرچه امروزه، شاخص های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و... را ملاکی برای میزان توسعه یافتگی کشورها می دانند، بی گمان هنرمندان هر کشور، بعد دیگری از توسعه را رقم می زنند که به راحتی نمی توان از آن گذشت. در واقع اگر جایگاه و شانِ فرهنگی-معنوی کشورها را جنبه ای از توسعه یافتگی آن ها بدانیم، بخش بزرگی از این شان فرهنگی-معنوی را هنرمندان به وجو می آورند؛ ایتالیا، یونان، فرانسه و انگلستان نمونه بارز این موضوع هستند که با تربیت هنرمندانی چون «میکل آنژ، سوفوکل، پی یر بومارشه و ویلیام شکسپیر» توانسته وجهه دیگری از کشور خود نشان دهند. از این گذشته، در دنیایی که تکنولوژی های جدید بر هویت های اصیل هر جامعه ای می تازد، بهترین ابزار برای حفظ هویت ها، اصالت ها و فرهنگ ها تقویت هنر است؛ البته لازمه تقویت هنر، ارتقا جایگاه هنرمندان است که با روش های گوناگون می توان به این مهم دست یافت. از آن جا که کشور ما دارای تمدنی چند هزار ساله است و این تمدن و فرهنگ همچنان برای بسیاری از مردم دنیا ناشناخته مانده است، چاره ای نداریم جز این که هنرمندان و هنرشان این وظیفه خطیر را بر عهده گیرند و معرف فرهنگ غنی ایرانی باشند. از این جهت یکی از مهم ترین ماموریت های جامعه، تکریم هنر و هنرمندان است.

فاجعه ادامه دارد...


داستان دنباله دار جنایات استرالیا علیه پناهجویان «به ویژه پناهجویان ایرانی» واقعا شنیدن دارد؛ پناهجویانی که در اعتراض به شرایط وخیم و غیر انسانی در کمپ «پاپوا گینه نو» و سایر جهنم های ساخته شده توسط دولت استرالیا، لبشان را می دوزند، تیغ می بلعند، مایع ظرفشویی می نوشند، رگشان را می زنند و...


پ.ن: فاجعه ادامه دارد...

دولت یازدهم؛ هیچ!

دولت روحانی جز توافق هسته ای و مهار تورم، هیچ دستاور مهم دیگری نداشته است؛ اما باز هم باید به او و کابینه اش فرصت داد. ضمن این که اقدام و عمل، مهم ترین وظیفه دولت است که حسن روحانی تا کنون به آن توجهی نکرده. رهبر معظم انقلاب نیز اخیرا از زحمات دولت قدردانی کردند؛ اما در عین حال تاکید داشتند که دولت تنها روی کاغذ دستاوردهایی داشته است و باید اقدام و عمل را چاشنی کار خود قرار دهد.

دوران مچ گیری گذشته است

بازهم یک طرح غیر کارشناسی دیگر از سوی پلیس؛ اخیرا رئیس پلیس تهران از «ساماندهی بیش از ۷ هزار مامور نامحسوس برای تامین امنیت اخلاقی در پایتخت خبر داده است.» اجرای این طرح در حالی است که این روزها شهروندان به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی نیاز به حس اعتماد، اطمینان و امنیت بیشتری دارند؛ اما مسئولان محترم بدون توجه به این موضوع، به رابطه دو سویه دولت و ملت خنجری محکم فرو می برند. بی گمان همه می دانند دورانی که شهروندان را می شد با ابزارهای کنترلی هدایت کرد گذشته است؛ لذا مسئولان باید از فاز کنترل و مچ گیری خارج شوند و نهال رابطه دولت و حکومت را آبیاری کنند، نه این که با اجرای چنین طرحی مردم را از خود دور سازند. لازم به گفتن است کارشناسان امر، اجرای گشت  نامحسوس را مغایر با ارزش های اسلامی جامعه می دانند و بر این باورند که برای هدایت مردم باید از طریق فرهنگ سازی اقدام کرد.

توصیه به توسعه همه جانبه


توسعه، شاید یکی از مبهم ترین واژه هایی است که تا کنون معنای حقیقی آن در اذهان جامعه روشن نشده است. عده ای توسعه را به مثابه پیشرفت مادی تلقی می کنند و مصادیق این پیشرفت را شهر مدرن با انسان هایی تحصیل کرده و سرانه درآمد بالا می دانند. برخی می گویند توسعه یافتگی یعنی رسیدن به بالاترین حد شاخصه های اقتصادی و نفوذ اقتصادی در دیگر کشورها. از سویی دیگر تعداد زیادی بر این باورند که توسعه یعنی حفظ ارزش های دینی و اجتماعی و بی توجهی به مادیات. اما حقیقتا حق با چه کسی است آیا استدلال آن دسته اول درست است یا تعریف گروه دوم. اگر انسانی مذهبی باشید شاید پیش خودتان فکر کنید حفظ ارزش های دینی و اجتماعی معنای واقعی توسعه است و برای توسعه یافتگی کشور باید از شر مادیات گذشت تا عاقبت بخیر شویم. با این حال همه این برداشت ها از واژه توسعه و توسعه یافتگی، تنها مربوط به بخش کوچکی از جامعه ایران است. این واژه آنقدر کلی و به ظاهر مبهم است که هر فردی تعریف خود را از آن دارد.

توسعه به مثابه سرمایه اجتماعی

برای بررسی و تبیین واژه توسعه، ابتدا باید معنای لغوی توسعه را یادآور شد؛ در فرهنگ معین، معنای توسعه برابر است با «وسعت دادن» و فرهنگ لغت عمید این واژه را به مثابه «فراخی» می داند. اما بی گمان در جامعه مدرن و پرسرعت امروزی نمی توان برای روشن ساختن واژه توسعه صرفا به این دو معنا بسنده کرد. در این بین اقتصاددانان دیدگاه جالب توجهی نسبت به توسعه و توسعه یافتگی یک کشور دارند؛ آنها می گویند توسعه را باید بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کرد. در واقع این دیدگاه مبتنی بر رشد مادی یک جامعه است؛ البته وجود چنین دیدگاهی در بین اقتصاددانان کاملا طبیعی است؛ چراکه علم اقتصاد به شاخص های کمی مسائل مادی می پردازد، لذا اقتصاددانان نیز از این منظر به تبیین واژه توسعه می پردازند. از سوی دیگر جامعه شناسان بر این عقیده اند که گسترش دادن «سرمایه های اجتماعی» در جامعه به معنای گام برداشتن در مسیر توسعه یافتگی است. آنها با تعریف علمی سرمایه های اجتماعی در پی اثبات تاثیر آن در سعادت یافتن جوامع هستند. جامعه شناسان سرمایه اجتماعی را طیف وسیعی از فرایندهای اجتماعی می دانند که شامل روابط اجتماعی، روابط خانوادگی، مجموعه ارزش های مشترک افراد و گروه ها و اعتماد متقابل می شود.

وقتی یک پای توسعه می لنگد

اگر واقع بینی را داور و منطق را چاشنی تحلیل های روشنگرانه خود قرار دهیم، به وضوح در می یابیم که توسعه چیزی نیست جز «رشد کمی و کیفی شاخصه های مادی و معنوی جامعه». اگرچه این تعریف، کلی به نظر می رسد، برای دریافت نتیجه ای قابل درک از واژه توسعه می توان به آن استناد کرد. حال باید دید که رشد کمی و کیفی مادیات و معنویات یک جامعه -که از حداقل های مادی و معنوی برخوردار است- چه می تواند باشد. برای درک بهتر موضوع می توان به این مثال توجه داشت که افزایش تعداد جاده ها و دانشگاه ها به معنای توسعه کمیِ مادی یک کشور است؛ اما توسعه کیفی به این معناست که مردم آن کشور برابر با استانداردها و ارزش های انسانی از جاده ها استفاده کنند تا دچار تلفات و خسارات نشده و این پیشرفت مادی (افزایش تعداد جاده ها) خود به مانع سعادت جامعه تبدیل نشود. یا در نظر بگیرید که تعداد دانشگاه های کشور افزایش یافته و فارغ التحصیلان بسیاری را به جامعه تحویل می دهند؛ بی گمان افزایش تعداد دانشگاه ها و فارغ التحصیلان _که همان توسعه کمی است- گامی رو به جلوست؛ اما اگر بستر شغلی برای فارغ التحصیلان این دانشگاه ها وجود نداشته باشد و به انحراف سوق داده شوند، یک پای این توسعه که همان کیفیت است می لنگد. لذا باید به این درک رسید که مصدایق توسعه هرچه باشد، باید هر دو بعُد کمی و کیفی آن به موازات هم اتفاق بیفتد تا بتوان نام آن را توسعه گذاشت. البته باید پذیرفت که این موضوع ابعاد پنهان دیگری هم دارد که از حوصله این مطلب خارج است. در نتیجه اگر بخواهیم واژه ای به وسعت توسعه را صرفا از یک بعد بررسی کنیم، این واژه همچنان مبهم باقی می ماند و تا زمانی که این گونه باشد و اعضای جامعه به تعریفی روشن از این موضوع نرسند به توسعه همه جانبه کشور نخواهیم رسید.

توسعه معنوی

در ارتباط با رشد کمی و کیفی شاخصه های معنوی جامعه باید گفت که احیا و حفظ ارزش های اجتماعی به نوعی رشد کمی آن محسوب می شود. در دنیای امروزی به ویژه در کشور ما بسیاری از ارزش های انسانی مانند احترام به بزرگ ترها، وجدان کاری، اعتماد متقابل و رفتارهای محبت آمیز اگر نگوییم از بین رفته، حداقل کم رنگ شده است؛ از این رو با احیا و پر رنگ سازی این ارزش های اصیل می توان به رشد کمی معنویات جامعه کمک کرد. رشد کیفی این موضوع نیز در گرو میزان شناخت اعضای جامعه از ارزش های معنوی است. برای مثال اگر فردی از سرمایه های اجتماعی که در دسته ارزش های معنوی جامعه قرار می گیرد شناخت کافی نداشته باشد، نمی تواند به طور کامل پایبند به حفظ این سرمایه ها باشد. همان گونه که گفته شد، اعتماد متقابل یکی از سرمایه های اجتماعی است، اگر افراد از کارکردها و اهمیت این امر حیاتی (اعتماد متقابل) آگاه نباشند یا آگاهی کمی از آن داشته باشند، در این زمینه به رشد کیفی دست نیافته ایم. جوانی را در نظر بگیرید که امروز در اتوبوس صندلی خود را به یک فرد مسن می دهد؛ اما فردا، بنابر شرایط احساسی خود تصمیم می گیرد هر فرد مسن و ناتوانی که وارد اتوبوس می شود را نادیده گرفته و بر جای خود همچنان تکیه بزند. این موضوع نشان دهنده نهادینه نشدن ارزش ها در فرد است. به عبارت دیگر هر قدر ارزش ها بیشتر در افراد نهادینه شوند، به رشد کیفی بیشتری در معنویات جامعه دست پیدا می کنیم. بدون شک خانوده بستری مهم برای نهادینه کردن این ارزش ها در فرد است. در واقع نه تنها خانواده بهترین جایگاه برای انتقال ارزشها به فرد است که مناسب ترین مامن برای تربیت افراد آگاه و توانمندی است که در آینده بتوانند عامل حقیقی توسعه همه جانبه کشور شوند. لذا خانواده که ریشه آن پدر و مادر است نقش حیاتی ای در تحقق توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی هنری کشور دارد.



منبع: روزنامه نسل فردا http://nasle-farda.ir/newspaper/page/5099/3/50687/0

پروژه هارپ یا افتضاح داخلی؟!

کسانی که در یک دهه اخیر منافعشان  در «سد سازی» بوده و منابع سطحی و زیر سطحی آب کشور را نابود کردند، حال با «پروژه ساختگی هارپ» می خواهند گندی که بار آوردند را پاک کنند یا به گردن غربی ها بیندازند.

تفاوت پیام با معنا


«پیام» و «معنا» دو واژه ای کاملا متفاوت هستند که در علوم ارتباطات بسیار درباره آنها بحث شده است. در واقع آن چیزی که در ذهن ما بر اساس تجربیات شکل می گیرند معناها را شکل می دهند و این معناها را در قالب پیام به سوی مخاطب یا مخاطبان ارسال می کنیم. باید توجه داشت که این پیام ها رمزگذاری شده هستند. از سوی دیگر مخاطب یا مخاطبان این پیامها را دریافت و بر اساس تجربیات خود Decoding یا رمزگشایی می کنند تا به معنا تبدیل شود. در این فرایند ارتباطی ممکن است آن معنایی که مد نظر ارسال کننده پیام است به گیرنده پیام نرسد یا معنا به گونه ای ناقص به ذهن او بنشیند. به عبارت دیگر اگر بخواهیم این فرایند را در قالب فرمول نشان دهیم به شرح زیر است:


«فرض کنید شخص A، پیام M را به شخص B ارسال می کند. اگر شخص B همان پیام M را دریافت کند و نه به فرض مثال N، یکدیگر را درک کرده اند؛ اما اگر شخص B پیام M  را به صورت N دریافت کند، این اشخاص دچار سوءتفاهم می شوند.»

لذا خبرنگاران که اساس کاری آنها فرایندهای ارتباطی است، باید توجه داشته باشند که هنگام برقراری ارتباط با مصاحبه شونده و مهم تر از آن  با مخاطبان، در چرخه های معیوب ارتباطی گرفتار نشوند تا بتوانند معنای واقعی را به مخاطبان برسانند و نه پیام های Coding  شده را. بسیار دیده شده است که حتی با تجربه ترین خبرنگاران به دلیل رعایت نکردن این موضوع با مشکلات حقوقی روبرو شده اند و اعتبارشان زیر سوال رفته است.