روزنامه نگار
روزنامه نگار

روزنامه نگار

میدان اتلاف وقت


میدان جلفا یکی از مکان های تاریخی اصفهان است که هنگام بازگشت از کارم در مسیرم قرار دارد. هر روز و هر شب پسران و دختران زیادی اوقات خود را در آنجا می گذرانند. جوانانی که با پزهای مختلف، سیگار می کشند، لباس های عجیب و غریب می پوشند، به قول خودشان دختر بازی یا پسر بازی می کنند، درگیر می شوند، هیزی می کنند و...

من هم از سر کنجکاوی گاهی وقت ها روی یکی از سکوهای میدان می نشینم و رفتار و گفتار این جوانان را رصد می کنم. در این لحظه مونولوگ های اغلب  سوالی من آغاز می شوند‌؛ ابتدا از خودم می پرسم اینان همان جوانانی هستند که قرار است آینده این شهر و کشور را بسازند؟  سوال بعدی ام این است که این بچه ها از کدام طبقه اجتماعی-اقتصادی جامعه هستند؟ برخی از آنها که سر درگریبان تنها نشستند و بدون این که بلد باشند پکی بر سیگار می زنند آیا مشکل خانوادگی دارند یا شکست عشقی خورده اند پرسش مهم دیگری است که با خود زمزمه می کنم. روزی از همکارم که من را همراهی می کرد، پرسیدم به نظر تو در بین این بچه ها کسی هم پیدا می شود که در آینده بتواند برای خودش زندگی مستقل و خوبی تشکیل دهد.

پلیس امنیت اخلاقی رسید و همه مثل یخ ذوب شدند. مثل این که من هم زیاد نظاره گر بودم و بیش از حد در این میدان نشستم و از خودم سوال پرسیدم باید بروم؛ وقت گوهری گرانبهاست.

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه گلی یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 01:43 http://tapeshha.blogsky.com

همون مسئله ایمان و یقین ه
قریب به اتفاق مردم، می دونند وقت باارزشه یا حداقل شنیده اند که میگذره مثل ابر
ولی چه تعداد به باور قلبی رسیده باشند، میشه فرق ادمها.

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد